وقتی فکرش را می کنم برای چی و برای کی رفتم جنگ تحمل مجروحیت شیمیایی برایم آسان می شود

متولد روستای شوراب صغیر از توابع شهر سامان جانبازی که در اثر بمب های شیمیایی در دهلران شیمیایی شده و موج گرفتگی دارد و در حال حاضر به خاطر وخامت حالش بازخرید شده است و بقیه عمر را در خانه به سر می برد .

علی ضامن زمانی جانباز شیمیایی در گفتگو با جهان بین نیوز با تشریح عملیات محرم که در آن عملیات شیمیایی شده بود گفت: در تاريخ ۶۱/۸/۱۰ در ساعت ۰۸/۲۲ دقيقه، عمليات محرم با رمز مبارك «يا زنيب (س)» در منطقه عملياتي موسيان با اهداف آزادسازي ارتفاعات حمرين در جنوب دهلران، خارج كردن شهرهاي موسيان و دهلران از زير آتش توپخانه و دسترسي به امكانات داخل خاك عراق آغاز مي‌شود.از همان ابتدای عملیات با غافلگیری و سرعت عمل نیروها بعثی ها زمین گیر شدند در سه مرحله متجاوز گران را به عقب راندیم.

چطور شد که به مناطق جنگی اعزام شدید با چه هدفی به جنگ رفتید؟

در اوایل جنگ با لبیک به ندای رهبر و مقتدایمان امام خمینی (ره) و ادای تکلیف و برای بیرون راندن متجاوزان بعثی از خاک میهنمان برای جهاد در راه اسلام رفتم

در چه عملیات هایی شرکت داشتید؟

بنده در عملیات رمضان و عملیات محرم به صورت مداوم حضور داشتم

چند ماه در جهبه حضور داشتید؟

۱۱ ماه به صورت داوطلب و ۱۱ ماه هم برای گذراندن دوره سربازی که موفق به اتمام دوره نشدم

در کدام عملیات شیمیایی شدید و چگونه؟

در عملیات دندان شکن محرم سال ۶۱ بود با حملات چند مرحله ای که بچه ها انجام دادند ما موفق شدیم مناطق زیادی از دهلران را از دست دشمن آزاد کنیم و حتی قسمت هایی از خاک دشمن را هم تصرف بکنیم خیلی اسیر و تجهیزات جنگی از دشمن گرفتیم دشمن تا دید که دارد مغلوب کامل می شود در نهایت متوسل به بمب باران شیمیایی به وسیله هلی کوپترها شد البته نه کامل ولی تلفات زیادی به خاطر شمیایی شدن دادیم من هم در همان جا شیمیایی شدم یک مقداری هم موج گرفتگی برایم ایجاد شد.

خاطره ای از زمان حضور خود در جنگ برایمان تعریف کنید؟

زمان عملیات محرم خیلی دوران عجیبی بود چون عنایات خداوند را به صورت مشهود بسیار می توانستیم ببینیم یکی از آنها وقتی بود که بعثی ها با هلی کوپتر داشتن بمب شیمیایی می زدند همه بچه ها مضطرب و مستعصل بودند، ماسک نداشتیم هر کسی دنبال چیزی بود که جلوی دهانش را بگیرد، یک دفعه یک باد تندی شروع به وزیدن گرفت همه کاسه و کوزه های عراقی ها را بهم ریخت و هلی کوپتر ها هم به خاطر باد تند برگشتند به عقب، بچه ها همه داشتند شکر خدا را به جای می آوردند البته در عملیات محرم از روز اول باد بارندگی عجیبی هم شروع شد که باعث شد سیلاب راه بیفتد من در یکی از کانالها مشغول نگهبانی بودم که یکدفعه کانال پر آب شد داشتم غرق می شدم که بچه ها مرا نجات دادند.

بعد از جنگ چکار کردید؟

بعد از عملیات محرم چند سال تحت درمان بودم بعد از بهبودی نسبی در کمیته زمان قدیم و بعد از آن هم در آموزش و پرورش مشغول به کار شدم چند سالی است به خاطر وضع روحی و جسمی از کار افتادگی گرفتم و الان هم در خانه هستم.

با بیماریتان چطور کنار می آیید؟

بیماری نیست موهبتی است از طرف خداوند، وقتی فکرش را می کنم برای چی و برای کی رفتم جنگ تحمل کردنش برایم آسان و راحت می شود.

از اینکه جنگ رفتید و مجروح جنگی شدید پشیمان نیستید؟

هرگز؛ من برای چیز والایی جهاد کردم و هیچ وقت پشیمان نمی شود و اگر دوباره رهبرم، مقتدایم امر کند با دل و جان به ندای آقایم لبیک می گویم

در آخر پیامی برای مردم ندارید؟

از مردم و مسئولین می خواهم دنباله رو راه خمینی (ره) بت شکن باشند و نگذارند تا هر گروهی به عنوان مثال گروه فتنه و انحراف این نظام مقدس را تهدید بکند زیرا ضربه از بیرون یک مجموعه را به خوبی می توان شناسایی و دفع کرد ولی از داخل خیلی سخت است دچار فتنه های داخلی نشوید، این امر تلفات زیادی دارد، اگرهمواره پیرو واقعی ولایت فقیه باشیم ازگزند فتنه های زمان در امانیم.